اشعار ناب پارسی



گر چه مستیم و خرابیم چو شب های دگر

باز کن ساقی مجلس سر مینای دگر

عهد کردم که دگر می نخورم در همه عمر

به جز از امشب و فردا شب و شب های دگر

باده پیش آر که رفتند از این مکتب راز

اوستادان و فزودند معمای دگر

گر بهشتی است رخ توست نگارا که در آن

می توان کرد به هر لحظه تماشای دگر


تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

هنوز میم با دغدغه رونق تولید پایگاه خبری آبادان تلاوت های آسمانی گ‍‍ودزیلا سواری stretch ceiling فرشگاه تمبر عرفان خرید بیت کوین بلیط